دسته‌ها
اخبار

آلوم قانون کرنل و سوزی لو رمان نویس در مورد نمایندگی AAPI، غذا به عنوان عشق، و نوشتن


نام کاغذ“برای خشونت روابط / سرت را بالا بگیر، آن شیطنت را نگیر، از آن فرار کن / باید خودم فرار می کردم، به اندازه دردی که خوردم.»ناس

این هفته، من این فرصت را داشتم که با سوزی لو، نویسنده کتاب «نام کاغذ“، در پاد،ت “موج را شارژ کنید” لو از دانشگاه پنسیلو،ا و دانشکده حقوق کرنل فارغ التحصیل شد. او کار خود را در Biglaw آغاز کرد و در حالی که به ،وان یک بانکدار سرمایه گذاری در Goldman Sachs کار می کرد، شروع به نوشتن رمان خود در شب کرد.

«نام های کاغذی» اوایل این هفته منتشر شد و قبلاً به ،وان بهترین کتاب ماه می و از سوی «صبح بخیر آمریکا» به ،وان بهترین کتاب ماه می انتخاب شده است. این کتاب مورد انتظارترین کتاب توسط ریدرز دایجست است و به ،وان “داست، بافته شده درباره میراث هایی که از طریق نسل ها منتقل می شود” ستایش شده است.

این در مورد یک عمل خشونت آمیز غیرمنتظره است که یک خانواده آمریکایی چینی و یک وکیل سفیدپوست ثروتمند را در این داستان پیشران و گسترده از خانواده، هویت و تجربه آمریکایی گرد هم می آورد.

“نام های کاغذی” که در نیویورک و چین در طول سه دهه می گذرد، م،ای آمریکایی بودن را از سه منظر بررسی می کند. تونی، یک مهندس چینی الاصل است که به دربان منهتن تبدیل شده و به ایالات متحده مهاجرت کرده تا زندگی بهتری برای خانواده‌اش فراهم کند. دختر او، تامی، که در 9 سالگی با او آشنا می‌شویم و در بزرگسالی دنبالش می‌کنیم، و با انتظارات یک آمریکایی نسل اول و خواسته‌های شخصی خودش دست و پنجه نرم می‌کند. سرانجام، اولیور، یک وکیل سفیدپوست خوش تیپ با راز تاریک خانوادگی است که در ساختم، زندگی می کند که تونی در آن کار می کند. یک حمله خشونت آمیز باعث می شود زندگی آنها به گونه ای در هم تنیده شود که آنها را برای همیشه تغییر دهد.

محکم، پانوراما و قدرتمند، «نام های کاغذی» داست، فراموش نشدنی درباره سایه های طول، والدین ما، تأثیر موج دار تصمیمات ما و راه هایی است که عشق ما از تفاوت ها فراتر می رود.

من به خصوص از فرصت مصاحبه با لو الهام گرفتم ماه میراث AAPI به دلیل دیدگاه های نسلی که او در نوشته هایش پوشش می دهد. برای هر ،ی که از صداها و نویسندگان AAPI در این ماه حمایت می کند، حتماً آن را انتخاب کنید نام کاغذ” امروز. بدون توضیح بیشتر، در اینجا یک نوشته (با کمی ویرایش و فشرده) از گفتگوی ما آمده است:

رنوی چانگ: می تو،د کمی در مورد سابقه و سفر شغلی خود با ما در میان بگذارید؟

سوزی لو: البته – و از شما ممنونم که به من فرصت دادید تا سفر و رمانم را در ATL به اشتراک بگذارم! من در چین متولد شدم، زم، که 3 ساله بودم به آمریکا آمدم، مدتی را با خانواده ام در ف،نگ نیویورک گذراندم و بیشتر در نیوجرسی بزرگ شدم.

من در حال حاضر یک نویسنده تمام وقت هستم، اما قطعا مسیر دیدنی را انتخاب کردم! پس از فارغ التحصیلی از پن، به جایی رفتم که هر رشته مسئول علوم سیاسی قرار است برود: دانشکده حقوق. سپس به شهر نیویورک نقل مکان کردم، جایی که به مدت سه سال به ،وان وکیل ادغام و تملک در شرکت Shearman & Sterling مشغول به کار شدم و سپس به مدت سه سال به سمت بانکدار سرمایه گذاری در Goldman Sachs حرکت کردم. من اولین رمانم، “نام های کاغذی” را در آ،ین سال تحصیلم در گلدمن نوشتم.

RC: چه چیزی شما را به نوشتن یک رمان ترغیب کرد؟

SL: نوشتن «نام های کاغذی» را در مارس 2020 شروع کردم. اولین ماه قرنطینه. من مجبور نیستم به همه یادآوری کنم که آن زمان چه حسی داشت. بسیار سپاسگزار بودم که همچنان می‌توانستیم از طریق FaceTime، پاتوق‌های مجازی و تماس‌های تلفنی با خانواده و دوستان خود ارتباط برقرار کنیم.

اما پس از چند هفته، متوجه شدم افرادی در زندگی من وجود دارند که نمی توانستم با آنها ارتباط برقرار کنم. افرادی مانند برخی از دربانان من، نگهبان بیرون از دفتر، باریستایی که سفارش قهوه من را می دانستند. اینها افرادی بودند که من مرتبتر از بسیاری از دوستانم می دیدم. دلم برایشان تنگ شده. و این باعث شد به این فکر کنم که زندگی آنها در پشت “سلام” و “صبح بخیر” آفتابی چگونه بود. و چه دوستی عمیق تری بین ،ی مثل دربان و ،ن یک ساختمان به نظر می رسد.

RC: «کاغذ نام هافیلم در نیویورک و چین اتفاق می افتد و سه دهه را در بر می گیرد – و داست، فراموش نشدنی را در مورد سایه های طول، والدین ما، تأثیر موج دار تصمیمات ما و راه هایی که عشق ما از تفاوت ها فراتر می رود، روایت می کند. چه چیزی شما را ترغیب کرد که داستان را از سه دیدگاه نسلی مختلف تعریف کنید؟

SL: چون پایبندی به یک دیدگاه برای من خیلی ،ل کننده بود که بنویسم! در زندگی، افراد می توانند دقیقاً شاهد همین وضعیت باشند و با فکر اینکه اتفاقات متفاوتی رخ داده است، کنار می روند. این چیزی است که انسان ها را بسیار جذاب و خسته کننده می کند.

من می‌خواستم دیدگاه‌های متفاوتی را نشان دهم (سه نفر متمایز ما در اینجا تونی، تامی و الیور هستند) تا این ایده را تقویت کنم که همه ما در جهان به گونه‌ای حرکت می‌کنیم که برای ما منطقی باشد، اما نه دیگران. و بنابراین شاید بتو،م به افرادی که متفاوت از ما عمل می کنند یا فکر می کنند کمی لطف کنیم.

در «نام های کاغذی» می بینیم که تونی دخترش تامی را به شدت دوست دارد، نه همیشه آن طور که او می خواهد یا نیاز دارد، بلکه به بهترین شکلی که می داند. و اگر بتواند قدمی به عقب بردارد و در کفش های او بیفتد، می تواند تشخیص دهد که این عشق چقدر عمیق است.

RC: هنوز بسیار نادر است که یک قهرمان زن AAPI را در آثار ادبی یا نمایش در تلویزیون و صفحه نمایش بزرگ ببینیم. چگونه می تو،م اطمینان حاصل کنیم که بیشتر این داستان ها در هالیوود و به طور کلی رسانه ها گفته می شود؟

SL: کاش راه حل داشتم فکر می‌کنم شاید یک قدمی که بتو،م برداریم این است که این فرض را که مخاطب یا استعداد بازیگری برای این داستان‌ها وجود ندارد را کنار بگذاریم.

جامعه AAPI می خواهد این داستان ها را تماشا کند! و ما ظاهر خواهیم شد! درست مثل کاری که برای «شانگ چی» انجام دادیم – که موفقیت بزرگی در گیشه بود و ثابت کرد که حتی سری مارول هم می‌تواند تکامل یابد و استعدادهای مختلفی را به نمایش بگذارد – و برای «همه چیز همه جا همه در یک زمان» – که به ،وان یک فیلم کوچکتر شروع شد و شروع شد. منفجر شد (واقعیت جالب: من دوست دارم که Ke Huy Quan نقش تونی را بازی کند!)

RC: عبارت “آیا چهره خود را از دست دادید؟” و گزیده زیر برای بسیاری از خوانندگان شما بسیار آشنا خواهد بود. چه امیدی دارید افرادی که با این مفهوم از این قطعه رمان آشنا نیستند؟

صورتت رو از دست دادی? جمله ای که با آن بزرگ شده بود. در مقابل دفاع کرد. پدرش در هر فرصتی به او تف می کرد. آن یک بار او افتخارات برتر ک، سوم را از دست داد. یا زم، که از پشت یک قایق ماهیگیری کوچک، به سختی تور را بالا کشید، یک ابزار مشبک استوانه ای شکل به طول سه متر که برای یک پسر دوازده ساله بسیار ناتوان بود. یا در شانزدهمین سالگرد تولدش، وقتی پدرش نامه رد یک رو،مه داستان کوتاه او را با صدای بلند خواند. بعد کاغذ را پاره کرد. «شما در مورد یک ماشین حساب سخنگو نوشتید؟ فقط باعث شدی ببازم من صورت.”

تونی از زم، که روستا را برای دانشگاه ، کرده بود، این عبارت را نشنیده بود. تا آن زمان، او خود را غیرقابل اعتراض کرده بود. تونی نه تنها درخشان بود – دانشجوی برتر مهندسی در دانشگاه صنعتی دالیان – بلکه او بسکتبال نیز بازی می کرد. ،یبی نادر از مغز و مغز در چین. دختران پس از بازی های او در اطراف زمین آویزان بودند، به امید توجه. همه می دانستند که او به جاهایی می رود. همه – از استادانش گرفته تا هم اتاقی هایش – می دانستند که او خاص است.

SL: شرم یک تجربه جه، است. همه ما در دام آن هستیم. و من می‌خواستم به خوانندگان نشان دهم که حتی ،ی که از بیرون بسیار موفق به نظر می‌رسد – چه تامی، یک وکیل جوان باهوش. یا الیور، یک پیوندک خوش تیپ. یا تونی، که خانه رویایی خود را می ،د – می تواند آن درد شدید را احساس کند. همه آنها می توانند از قضاوت بترسند – یا از این فکر آزاردهنده که به اندازه کافی خوب نیستند.

امیدوارم دفعه بعد که خوانندگان آن احساس غرق شرم را احساس کنند، برای خود شفقت پیدا کنند و متوجه شوند که در آن لحظه، بسیاری از مردم همین احساس را دارند. می تو،م اجازه دهیم شرم ما را منزوی کند یا می تو،م اجازه دهیم تجربه مش، ما را به هم متصل کند.

RC: من به ارجاعات متعددی به غذا به ،وان زبان عشق در سراسر کتاب اشاره کردم؟ آیا می تو،د بیشتر در مورد این موضوع به اشتراک بگذارید؟

SL: کوفته ها! توپ های کنجدی. رشته فرنگی بیانگ بیانگ. آیا من شما را فقط گرسنه کردم؟

درست ، غذا برای ،ی چنین کاری مراقبتی است، و به ویژه برای خانواده های کم درآمد، راه مهمی برای نشان دادن عشق است. والدین همیشه نمی توانند برای فرزندانشان جذاب ترین ،اب بازی موجود در بازار را ب،ند (که البته جیپ قابل رانندگی باربی بود)، اما می توانند زمان و تلاش خود را صرف تهیه غذای مورد علاقه آنها کنند.

این مضمون تهیه غذا برای ابراز عشق تنها راه دیگری برای نشان دادن این بود که این اقدامات مراقبتی بسیار بیشتر از پول است. پول همه چیز نیست – و وقتی صحبت از عشق به میان می آید، در واقع هیچ م،ایی ندارد.

RC: آیا می‌تو،د برخی از دیگر روایت‌های زیربنایی را که در سراسر آن در هم تنیده شده‌اند، به اشتراک بگذارید؟

SL: یک روایت زیربنایی در مورد چیزهای کوچکی است که تجربه می کنیم و ما را برای انجام کارهای بزرگ ترغیب می کنند. هنگامی که تامی آن تعامل کوچک با خانم در سالن ناخن دارد، این تمایل او را برای وکیل شدن آغاز کرد. یا وقتی تامی از روی بی‌حوصلگی می‌گوید چیزی «باحال» است، تونی را وادار می‌کند تا به خارج از منطقه راحتی خود برود و در کنار یک ستاره سینما برای جلد یک مجله ژست بگیرد. ما اغلب فکر می کنیم این لحظات بزرگ هستند که باعث می شوند زندگی مان را تغییر دهیم، اما من می خواستم نشان دهم که بیشتر اوقات، این لحظات کوچک هستند که قلب ما را تغییر می دهند.

روایت دیگری که در «نام های کاغذی» بررسی می کنم، چیزی است که آن را «خوبی اجرایی» می نامم. الیور کارهای “خوب” انجام می دهد – او با دربان های خود در مورد خانواده های آنها صحبت می کند، او با پیشخدمت بسیار مهربان است و برای خیریه در ماراتن می دود. اما وقتی الیور این کارها را انجام می دهد، در حال انجام ریاضیات ذهنی است. او در حال مح،ه هزینه انجام آن کار در مقابل میزان سودی است که دریافت خواهد کرد.

از سوی دیگر، مواقعی وجود دارد که بهترین های بشریت در یک لحظه اوج می گیرند. وقتی تونی ،ی را می‌بیند که نیاز به کمک دارد، فوراً به کمک او می‌رود، حتی اگر او را در معرض خطر قرار دهد. این سؤال پیش می‌آید: چقدر از خوبی‌های ما استراتژیک و خودخواهانه است، چقدر غریزی است و چه چیزی در این بین وجود دارد؟

RC: توصیه‌ای برای ،ی که می‌خواهد یک حرفه حقوقی را با یک کار خلاقانه متعادل کند، دارید؟

SL: فقط آن را امتحان کنید! به راحتی می توان تصور کرد که یک پروژه باید از یک کوه کامل بالا برود، در حالی که واقعاً قرار است یک پا را جلوی پای دیگر بگذاریم. اگر به نوشتن به ،وان انتشار یک کتاب کاملا صیقلی فکر می کردم، شاید هرگز شروع نمی کردم. اما من فکر کردم که روزانه 250 کلمه بنویسم، و سپس 1000 کلمه در هفته، و سپس یک فصل در هفته.

برقراری تعادل بین یک تلاش خلاقانه و یک حرفه حقوقی با برداشتن این گام‌های کوچک بسیار آسان‌تر است، و یک روز ممکن است متوجه شوید که به چیزی بسیار بزرگ‌تر تبدیل می‌شود.

RC: فکر می کنید چه چیزی خوانندگان را در مورد “نام های کاغذی” شگفت زده می کند؟

SL: “نام های کاغذ” یک کتاب AAPI است، اما *فقط* یک کتاب AAPI نیست. این یک کتاب برای همه است. این پر از شگفتی ها و پیچش های شیرین است، و من تضمین می کنم که پایان آن را نخواهید دید!

RC: چیز دیگری که مایلید با مخاطبان فراتر از قانون به اشتراک بگذارید؟

SL: زم، که من وکیل بودم، همیشه به ATL می رفتم تا شایعات آبدار را بخوانم و ببینم وکلای سابق چه کار می کنند، بنابراین این یک لحظه کامل برای معرفی شدن در اینجا است!

از طرف همه اینجا در فراتر از قانون، مایلم تشکر کنم سوزی لو برای به اشتراک گذاشتن داستان او با مخاطبان ما. برای او آرزوی موفقیت روزافزون در حرفه اش داریم.


رنوی چانگ ستون DEI در بالاتر از قانون است. او در حال حاضر به ،وان مشاور هیئت مدیره برای جنبش تنوع (TDM)، که رویکرد یکپارچه آن شرکت‌های حقوقی را قادر می‌سازد تا با پیوند دادن نتایج ،ب‌وکار در دنیای واقعی به طرح‌های DEI از طریق یک پلت فرم تجربه کارمند مبتنی بر اشتراک مقیاس‌پذیر، فرهنگ ایجاد و تقویت کنند. و او برای میزب، پاد،ت جدید TDM و Footnote 4، Charge the Wave، هیجان‌زده است – متمرکز بر کارآفرینان، مدیران اجرایی، و نمادهایی که مشتاقانه در حال ساخت شرکت‌ها، فرهنگ‌ها و جوامع هستند.


منبع: https://abovethelaw.com/2023/05/cornell-law-alum-and-novelist-susie-luo-on-aapi-representation-food-as-love-and-writing/