در باغ! واسطه کنیم؟ در چند سال گذشته، یک کلیدواژه رایج حل و فصل اختلافات جایگزین – و به طور خاص، میانجیگری بوده است. این واقعا در مورد چیست؟
زم، که چند دهه پیش به دانشکده حقوق رفتم، مطمئناً میانجی گری بی سابقه بود. ما پرونده به مورد را مطالعه میکردیم، با هدف یادگیری قانون و نحوه مانور رویهای از طریق سیستم دادگاه برای برنده شدن در پروندههایمان.
به یاد میآورم که در مورد مورد نمادین مطالعه میکردم Donaghue v. Stevenson– تصمیم سهل انگاری مجلس اعیان بریت،ا در دهه 1930 در مورد ح،ونی که در آبجو زنجبیلی یک مصرف کننده پیدا شد. همه چیز در مورد وظیفه مراقبتی بود که تولیدکنندگان محصول به افراد غریبه بدهکار بودند.
به خاطر نمی آورم که استاد تخلفات در مورد اینکه آیا طرفین تا به حال تلاش کرده اند که اقدام را از طریق میانجیگری حل کنند یا خیر صحبت کرده باشد. شاید امروزه استاد به خوبی میگوید: «ما از این قضیه چه میتو،م یاد بگیریم؟ اگر می گویید سهل انگاری، نکته را از دست داده اید. درس واقعی این است که یک میانجی خوب می توانست این پرونده را خارج از دادگاه حل کند.»
پس مجدداً، اگر پرونده شاکی در میانجیگری حل می شد، مثال پرونده به هیچ وجه برای دانشجویان حقوق مفید نبود. آیا در گزارش های قانون آمده است:Donaghue v. Stevenson پرونده سهل انگاری حل شد؛ شرایط تسویه محرمانه”؟
من تعجب می کنم که تاریخچه میانجیگری – ی،ی یک طرف بی طرف در تلاش برای حل اختلاف بین حداقل دو طرف – چیست؟
در موردش فکر کردم. مسلماً در طول اعصار، اختلاف و جنگ کم نبود. امپراتوریهایی که در پی فتح بودند، از اسکندر مقدونی گرفته تا ه،بال تا ژولیوس سزار، آمدند و رفتند. در هیچ کجای تحقیقات گذرا خود به چیزی مانند لژیونهای رومی که در مرز با گول جمع میشدند، ندیدم تا در صورت ش،ت میانجیگری – که برای پنجشنبه برنامهریزی شده بود – برای حمله و غارت در انتظار چراغ سبز قرار بگیرند.
ممکن است بگویید پادشاه سلیمان زم، که برای حل اختلاف بین دو زنی که مدعی بودند مادر آن نوزاد هستند، مداخله کرد. هر خانمی زایمان کرد، یکی از بچه هایشان مرد و هر دو ادعا ،د که بچه زنده مال اوست. پادشاه حکیم به او پیشنهاد داد که بچه را دو نیم کند و به هر یک از طرفین نصف شود. مادر سرکش البته موافقت کرد و برای پادشاه مشخص کرد که مادر واقعی چه ،ی نیست. (خوب بود که واضح بود، زیرا این مورد می توانست یک آشفتگی واقعی باشد.)
که در 1838رئیس جمهور مارتین ون بورن، حل و فصل اعتصاب کارگران کارخانه کشتی سازی را تسهیل کرد، اولین حل و فصل کارگری با میانجیگری ،ت در تاریخ آمریکا. ممکن است بگویید قطعاً در ج، زم، میانجیگری بین شاه سلیمان و رئیس جمهور ون بورن خش،الی طول، وجود داشته است.
زم، که در دهه 1970 شروع به تمرین کردم، میانجیگری مد نبود. دعوا، دعوا بود. شما ادعایی صادر کردید، دادخواست رد و بدل شد، برای کشف به معاینات رفتید و پرونده شما به دادگاه ختم شد. برنده همه چیز را می گیرد.
حل اختلاف جایگزین چند سال بعد با ظهور دادگاه مقدماتی قضایی در حوزه قضایی من جوانه زد. وکلا از طریق نامه اخطاریه ای دریافت می ،د که آنها را به دادگاه احضار می کرد، جایی که ما با موکلان خود حضور پیدا می کردیم و حدود یک ساعت یا بیشتر با قاضی ملاقات می کردیم تا سعی کنیم این پرونده را حل کنیم.
از وکلا خواسته شد که یک سند کوتاه – خلاصه ای از مسائل – ارائه دهند تا به قاضی ایده بدهد که پرونده در مورد چه چیزی است.
مشکل برای بسیاری از وکلا، کلمه عملیاتی، کوتاه بود. فرهنگ لغت مریام وبستر کوتاه را به ،وان “طول کم” تعریف می کند. بدون شک، برای بسیاری از حقوقدانان، حماسه تولستوی جنگ و صلح در این تعریف تعداد کلمات قرار می گیرد.
خیلی وقت ها، قاضی پس از گوش دادن به دعواهای بین وکلا، شانه هایش را بالا می اندازد و چیزی شبیه این می گوید: «اگر این پرونده به دادگاه برود، یک نفر لگد می زند».
اگرچه اغلب مفید بود، اما یک ساعت یا بیشتر برای به دست آوردن نتایج مورد نظر کافی نبود.
میانجیگری در اینجا در استان انتاریو در دهه 1980 رایج شد. یک فرد خنثی و آگاهانه برای چند ساعت با طرف هایی که مایل به توافق هستند می نشست.
یکی دیگر از اصول میانجیگری، رازداری است. آنچه در اتاق میانجیگری گفته می شود همان جا می ماند. شما نمی تو،د بعداً به دادگاه بیایید و به هیئت منصفه بگویید: “آیا می دانستید که شرکت بیمه در میانجیگری به ما 350000 دلار پیشنهاد داده است؟”
و برای اینکه میانجیگری مؤثر واقع شود، اگر یک میانجی شایسته داشته باشید کمک می کند. من به چند سبک واسطه توجه کرده ام:
پیک
این شخص به سادگی پیشنهادات و پیشنهادات متقابل را به طرفینی که در اتاق های برک آوت مربوطه نشسته اند ارائه می دهد. مته چیزی شبیه به این است:
واسطه: آنها یک میلیون دلار می خواهند. چه می گویید؟
وکیل متهم: به هیچ وجه. ما 20000 دلار می پردازیم.
واسطه: خوب. من پیشخوان شما را به آنها تحویل می دهم.
آنها پیشنهادهای کمی برای حل ارائه می دهند، زیرا شاید می خواهند خنثی به نظر برسند. با توجه به آنچه که به آنها پرداخت می شود، ممکن است استفاده از یک عامل از UPS به همان اندازه مؤثر باشد – و مطمئناً ارزان تر.
میانجی (در اتاق شاکی): آنها 20000 دلار ارائه می دهند.
وکیل شاکی: به آنها بگویید 850000 دلار می گیریم.
واسطه: خوب. انجام خواهد داد.
وکیل شاکی (در حال فکر): من تعجب می کنم که این مرد آن یونیفرم قهوه ای را نپوشیده است.
قاضی سابق
اگرچه بسیاری از قضات سابق آگاه هستند، اما همچنان مانند قضات فکر می کنند. اغلب، آنها نفس خود را در دادگاه رها نکرده اند. وقتی وارد اتاق میانجیگری میشوند، آن هوا را در مورد خود دارند، گویی تقریباً انتظار دارند که یک منشی بگوید: «اویز، اویز، اویز. همه بلند می شوند.»
آنها به شما یادآوری می کنند که آنها 20 سال قاضی بودند و می دانند چه چیزی برای طرفین بهتر است. و البته خطرات دعوا را به طرفین یادآوری میکنند و چیزی شبیه این میگویند: «اگر این پرونده به دادگاه برود، یک نفر لگد میزند».
هل دهنده
این واسطه نقطه مقابل پیک است. او به طور کامل در جریان است و گونگ هو برای حل این پرونده است. گاهی اوقات، بیش از حد گونگ هو:
واسطه: آنها یک میلیون دلار می خواهند. چه می گویید؟
وکیل متهم: به هیچ وجه. ما 20000 دلار می پردازیم.
میانجی (در اتاق متهم): شاکی به ،وان دلسوز ظاهر می شود. شما می د،د که هیئت منصفه ای که به او گوش می دهد می تواند میلیون ها نفر به شما ضربه بزند، اینطور نیست؟ این پرونده امروز ارزش حل و فصل را دارد.
میانجی (در اتاق شاکی): آنها 20000 دلار ارائه می دهند. همانطور که می د،د، هیئت منصفه غیرقابل پیش بینی هستند. و پرنده ای در دست…
حداقل این میانجی سخت کار می کند و مشتاقانه می خواهد که پرونده حل شود.
یکی از مشکلات فرهنگ میانجی گری این است که بسیاری از وکلا فرصت ،ب مهارت های محاکمه را از دست می دهند. مطمئناً، با توجه به هوسبازیهای دعوی قضایی، حل و فصل عادلانه چیزی برای عطسه ، نیست.
از سوی دیگر، من بسیاری از وکلای جوانتر را میشناسم که چندین سال عمل کردهاند که هرگز – یا به ندرت – محاکمه، هیئت منصفه یا حتی دادگاهی را برگزار نکردهاند. اگر فشار وارد شود، آیا آنها می توانند آزمایشی را تحمل کنند؟ آیا وکلا باید از فرصت های رو به کاهش تجربه محاکمه ابراز تاسف کنند؟
پادشاه سلیمان عاقل بود. من به مرد ،دمند دیگری به نام آلبرت ،شتین فکر می کنم که گفته می شود: “کشتی همیشه در ساحل امن است، اما این چیزی نیست که برای آن ساخته شده است.”
اینشتین همچنین گفت: «روشنفکران مشکلات را حل می کنند. نوابغ از آنها جلوگیری می کنند.»
در مورد میانجیگری چه چیز دیگری می توانم بگویم؟ من با ،شتین موافقم، هر چه او بگوید.
به روز شده در 22 ژوئن در ساعت 7:23 بعد از ظهر برای رفع غلط املایی در ،وان.
مارسل استریگبرگر، پس از بیش از 40 سال فعالیت در دعاوی مدنی در منطقه تورنتو، دفتر وکالت خود را تعطیل کرد و تصمیم گرفت به دنبال علاقههای طنزنویسی و صحبت ، خود ادامه دهد. کتاب او که به تازگی راه اندازی شده است Boomers، Zoomers، و Oomers دیگر: دیدگاه بیاحترامی مبتنی بر بومر در مورد پیری. برای اطلاعات بیشتر، به MarcelsHumour.com مراجعه کنید و او را در MarcelsHumour@ در توییتر دنبال کنید.
این ستون منع، کننده نظرات نویسنده است و نه ،وماً نظرات مجله ABA – یا انجمن وکلای آمریکا.
منبع: https://www.abajournal.com/columns/article/alternate-dispute-resolution-is-it-all-its-،ed-up-to-be/?utm_source=feeds&utm_medium=rss&utm_campaign=site_rss_feeds