که در هنری ششم، در بخش دوم، ش،پیر نوشته است: “اولین کاری که انجام می دهیم، بیایید همه وکلا را بکشیم.” این نوع احساسات ممکن است باعث شود ،ی قبل از ثبت نام برای شرکت در LSAT دو بار فکر کند. اکنون این خبر خوب است: مردم با ما با احترام رفتار می کنند. من می گویم آنها در واقع از وکلا می ترسند.
ا،ر موارد استفاده از آنها در دوران کودکی با وکلا تماس چند، ندارند. هنوز دانش آموز ک، پنجمی را ندیده ام که به مادرش بگوید: «می د،، شاید بتو،م با یک وکیل قرار ملاقات بگذاریم تا آ،ین وصیتم را انجام دهم. به هر حال، اگر اتفاقی برای من بیفتد، میخواهم از انتقال من، مجموعه کارتهای هاکی خود مطمئن شوم.»
اولین ارتباط من با یک وکیل پس از مراجعه به دندانپزشک در مونترال در زم، که نوجوان بودم انجام شد. او یک پر ، را درست کرد و یک صورتحساب 25 دلاری برای ما ارسال کرد. پدرم که به ،وان یک خیاط در هفته بیشتر از آن درآمد نداشت، فکر می کرد که این صورت حساب ظالمانه است. ما چکی به مبلغ 12.50 دلار برای دندانپزشک فرستادیم. پدرم دلیل رفتن 50-50 را منصفانه بود.
دندانپزشک خوب در مورد کمبود ادعایی با ما تماس گرفت. متاسفانه تماس تلفنی مشکل را حل نکرد. من مکالمه کامل را به خاطر نمی آورم، اما یادم می آید که پدرم به دندانپزشک گفته بود اگر شلوارش را عوض کند او را اینطور پاره نمی کند.
اندکی پس از آن، نامهای از یاکوبسن، ساموئ، و لافلور (یا چیزی شبیه به این) دریافت کردیم که میگفت دکتر هابرمن آنها را برای بازپسگیری بدهی 12.50 دلاری نگه داشته است. علاوه بر این، آنها 15 دلار برای هزینه این نامه مطالبه ،د.
ما کاملاً مطمئن نبودیم که همه اینها چه م،ایی دارد، بنابراین آن را نزد خاخام خود بردیم، او به ما توضیح داد که این یک “نامه وکیل” است. او گفت مجموعاً 27.50 دلار مطالبه دارند و اگر آن را پرداخت نکنیم ممکن است ما را به دادگاه ببرند.
پدرم تکان نخورد. او گفت اگر ما را به دادگاه ببرند، به قاضی میگفت که یک جانباز جنگ جه، دوم و یک شهروند خوب کانادایی است، و 12.50 دلار برای تعمیر یک دندان کوچک بیش از عادلانه است. به نظر من استدلال حقوقی خوبی بود. بدیهی است که پدرم درک ذاتی از مفهوم مروت کوانتومی داشت.
پس از بحث بیشتر با خاخام در مورد خطرات احتمالی دعوی قضایی، پدرم با اکراه موافقت کرد که یک پیشنهاد 5 دلاری اضافی ارائه دهد. ما از خاخام این پیشنهاد را داشتیم و در واقع پذیرفته شد. در گذشته، من تعجب کردم که چرا آنها با 5 دلار از یک ادعای 27.50 دلاری تسویه حساب ،د. شاید آنها روح، بودند و از عواقب تلقین خاخام می ترسیدند. چه ،ی می داند؟
پدرم تحت تأثیر این واقعیت قرار گرفت که وکلا “فقط برای نوشتن نامه” 15 دلار مطالبه ،د. او گفت امیدوار است 5 دلار اضافی نصیب وکلا شود نه دندانپزشک. او همچنین به من گفت که به فکر وکیل شدن باشم. او گفت آن بچه ها راه هایی برای فشار دادن شما مانند لیمو دارند. آنها باید ثروتی به دست آورند. به حکمت او توجه جدی کردم. و ما اینجا هستیم.
من متوجه شده ام که معمولا با وکلا با احترام رفتار می شود. متوجه شدم که هر زمان که در مورد موردی با مطب پزشک تماس می گرفتم، کنار گذاشتن وضعیت حرفه ای ام اغلب باعث پاسخ سریع من می شد.
درست است، اغلب تماسگیرندگان پیامی دریافت میکنند که میگوید: «در حال حاضر مشغول هستیم. اگر این یک اورژانس پزشکی است، با 911 تماس بگیرید. در غیر این صورت، لطفا یک پیام بگذارید، ای دهقان. (خوب، اما اغلب با قضاوت از لحن از خود راضی دروازه بان، می تو،د به راحتی آن ،مت را در مورد دهقان استنباط کنید.)
پاسخ متفاوت بود، با این حال، زم، که من پیامی گذاشتم که در آن چیزی شبیه به «من وکیل جورج بنتلی در مورد یک موضوع قصور هستم». من یک تماس برگشتی از دکتر دریافت می کردم. پیامهای صوتی آنها ممکن است گفته باشد: «و اگر وکیلی هستید که تماس میگیرید، لطفاً دو را فشار دهید. دکتر در حال جراحی است. اما دوباره، او خیلی سخت کار می کند… او می تواند از استراحت استفاده کند و تماس شما را STAT برمی گرداند.”
بیایید به آن فکر کنید، این همان احترامی است که ما وکلا باید انتظار داشته باشیم.
من در واقع یک پزشک متخصص داشتم که به من گفت: «تو وکیل هستی. وکلا مرا می ترسانند.»
فکر کردم شوخی می کند. سپس یک روز نامهای روی سربرگ مطبم برای او فرستادم که در آن سؤالاتی در مورد گزینههای درم، پیشنهادی او وجود داشت. او جوابی به من نداد، اما در عوض به پزشک مراقبت های اولیه ام نامه نوشت و خاطرنشان کرد که دیگر نمی تواند مرا به ،وان یک بیمار نگه دارد زیرا احساس خطر می کند. من دلیلی ندارم من حتی 15 دلار برای نامه ام طلب نکردم.
این کمک می کند که مردم بدانند شما یک وکیل هستید. اخیراً همسر خوبم یک قوطی ماهی قزل آلا چشم جورابی را باز کرد و متوجه شد که شبیه تکه های شیشه است. البته هیچی نخورد. او ایمیلی به بخش خدمات مشتریان شرکت ارسال کرد که در آن پاسخ داده شد که قطعات شیشهای در واقع «استروویت» یا ،یبات شیمیایی شفاف و بیضرر هستند که در کنسرو ماهی غیرمعمول نیستند. آنها اعتماد داشتند که او همچنان از ماهی قزل آلا لذت می برد. آنها هیچ غرامتی ارائه ن،د. این برای من خوب نبود.
اگرچه از تمرین بازنشسته شدم، زرهم را کنار زدم. من برای شرکت ایمیلی فرستادم که در آن متذکر شدم که ا،ر مردم هرگز نام استروویت را نشنیده اند. این مواد برای ما مانند شیشه به نظر می رسید، و تقریباً خوردن مقداری از آن دستور العمل خوبی برای هشدار و پریش،، اضطراب و شوک رو، بود. اضافه کردم: «اعتماد دارم که لازم نیست موضوع را تشدید کنیم.» من آن را امضا کردم: «مارسل استریگبرگر، وکیل دادگستری، وکیل و وکیل».
ظرف یکی دو روز، پاسخی از دفتر مدیریت ریسک شرکت دریافت کردم. در این پیام آمده است که آنها برای هر گونه ناراحتی عذرخواهی میکنند و اگرچه استروویتها برای خوردن بیخطر بودند، اما آماده بودند تا با ارسال یک کوپن ۱۰۰ دلاری برای Costco یا Walmart، همراه با یک مورد ماهی سالمون چشم جورابی، جبران کنند. آنها همچنین اعتماد ،د که ما همچنان از ماهی قزل آلا آنها لذت خواهیم برد.
این به اندازه کافی خوب نبود. من بیشتر می خواستم. انتظار داشتم چیزی شبیه این بگویند: «ما شکایات محصول را جدی نمیگیریم. ما معمولاً همه شاکیان را دور می زنیم. با این حال، اگر از یک وکیل بشنویم، متفاوت است. گوش می دهیم.”
همسر خوبم به من پیشنهاد داد که بیشتر از این جلو نرویم. ما پیشنهاد را پذیرفتیم. اما من مطمئناً می دانم که بخش “وکیل دادگستری، وکیل، وکیل” آنها را به عمل سوق داد.
مارک تواین گفت: «همیشه کار درست را انجام دهید. بعضی ها را خوشحال می کند و بقیه را متحیر می کند.» شاید به همین دلیل است که مردم ممکن است از وکلا نگران باشند. زیرا در این دنیای ناقص، هدف ما این است که اجازه دهیم حق غالب شود و همه از این تلاش راضی نیستند. چه ،ی می داند؟
در همین حال، خوشحالم که بگویم ما از آن قوطی های رایگان ماهی سالمون جورابی لذت می بریم.
مارسل استریگبرگر، پس از بیش از 40 سال فعالیت در دعاوی مدنی در منطقه تورنتو، دفتر وکالت خود را تعطیل کرد و تصمیم گرفت به دنبال علاقههای طنزنویسی و صحبت ، خود ادامه دهد. کتاب او که به تازگی راه اندازی شده است Boomers، Zoomers، و Oomers دیگر: دیدگاه بیاحترامی مبتنی بر بومر در مورد پیری. برای اطلاعات بیشتر، به MarcelsHumour.com مراجعه کنید و او را در MarcelsHumour@ در توییتر دنبال کنید.
این ستون منع، کننده نظرات نویسنده است و نه ،وماً نظرات مجله ABA – یا انجمن وکلای آمریکا.
منبع: https://www.abajournal.com/columns/article/w،s-afraid-of-the-big-bad-lawyer/?utm_source=feeds&utm_medium=rss&utm_campaign=site_rss_feeds