این آ،ین سوالی است که هنگام مصاحبه با وکلا برای نوشتن شرح حال آنها، به ،وان بخش کوچکی از بازاریابی قانونی، روابط عمومی و فعالیت های ارتباطاتم مطرح می کنم. من قبلاً کرایه استاندارد آنها را هضم کرده ام: چه کاری انجام می دهند، چه کاری می خواهند بیشتر انجام دهند، چرا کاری که انجام می دهند واقعاً اهمیت دارد و برای چه ،ی.
اما بعد از آن دسر میپرسم، جزئیاتی که معمولاً در منوی معمولی وجود ندارد: «آیا سرگرمیها، مجموعهها یا تجربیات زندگی جالبی وجود دارد که بتو،د به اشتراک بگذارید؟ کتاب، فیلم یا سفر مورد علاقه؟ آیا برای هر چیزی تمرین می کنید – شاید یک 5K یا نیمه ماراتن؟ ک، شرکت می کنی؟»
“تو دیوانه کارائوکه ای!” من گاهی به شوخی متهم خواهم کرد. پاسخ ها به طور کلی در یکی از سه دسته قرار می گیرند.
درصد کمی از این سئوال آزرده خاطر می شوند و آن را نامربوط یا بی ربط می دانند. اگرچه یادم نمیآید که این را از او بپرسم، یک وکیل به من میگوید که موکلهایش «هرگز به پیادهروی طول، در ساحل علاقهمند نیست»، فقط به این دلیل است که او معاملات آنها را انجام میدهد و پروندههایشان پیروز میشود. دیگری تمایلی به افشای عشق مادام العمر خود نسبت به یانکی ها ندارد، مبادا مشتری، را که به اشتباه ریشه رد ،س می کنند، از خود دور کند. هر دو نکته به درستی مورد توجه قرار گرفت.
اما در حالی که برخی موقعیت ها ممکن است واقعاً نیاز به تشریفات و/یا بی طرفی بیشتری داشته باشند، روشی برای این جنون بازاریابی وجود دارد. بسیاری از مشتریان وکیلی می خواهند که با آن احساس راحتی کنند و با او صحبت کنند. بیوگرافی که پیشنمایش کوچکی از شخصیت و «صدا» ارائه میکند، میتواند به اطمینان از تطابق خوب کمک کند. به همین دلیل – و البته در حد منطق – بسیاری از شرکتهای حقوقی اکنون ترجیح میدهند لحن محاورهای و کاربرپسندتری را در وبسایت و سایر محتوای خود اتخاذ کنند.
ا،ر افراد مصاحبه به من می گویند که هیچ چیز جالب یا منحصر به فردی در مورد آنها وجود ندارد. “من خسته ام!” آنها اصرار دارند. وقتی کار نمیکنم، با خانوادهام وقت میگذرانم یا دنبال بچههایم میگردم. همین است.»
در حالی که به نظر من “هیچ ذره ای” در این مورد خسته کننده نمی شوم، وقتی به آرامی به این گروه فشار می دهم که خانواده آنها دوست دارند با هم چه کار کنند، اغلب با جواهراتی مانند: “من و شوهرم عشقمان به فیلم های ترسناک را به در نهایت نوجوانان من، سن ما، و ما به ،ت انتخاب می کنیم چه چیزی را در طول هفتگی “شب وحشت خانوادگی” تماشا کنیم.» یکنوع بازی شبیه لوتو.
دسته آ، کاملاً از مرحله پرش استفاده میکنند و با شور و شوق حقایق بسیار سرگرمکنندهتری را نسبت به من در یک پاراگراف به اشتراک میگذارند (بیشترین فضایی که به این محتوا اختصاص داده میشود). اینها افراد من هستند، اقوام، و من می خواهم تک تک آنها را استخدام کنم، علیرغم اینکه نیازی به CFIUS، ضد تراست یا وکیل دفاع جنایی ندارم.
علاوه بر این که همه افراد حرفه ای کامل هستند، یکی از خواننده های اپرا بسیار مشهور است، یک ،و. یکی دیگر از اعضای رژه Mardi Gras “krewe” است که کفشهای انسان را به زیبایی با زرق و برق تزئین میکند تا به،وان سوگ در اختیار تماشاگران قرار گیرد. این ،ی است که می خواهم با او سوار شوم. سپس مردی است که به طور غیرمنتظره مجبور شد خودش یکی از فرزندانش را تحویل دهد. اگر این اعتماد به وکیل دادگستری شما را القا نمی کند، و در زیر فشار، متانت قابل تحسینی از خود نشان می دهد، لطفاً به من بگویید چه چیزی نیاز دارید.
البته همه پاسخ ها ساده نیست. گاهی اوقات وکلای «من» (همانطور که به طور محافظهکارانه به آنها فکر میکنم) چیزهای جدی درباره موانع و سختیهای مهمی که برای رسیدن به جایی که الان بر آنها غلبه کردهاند، به اشتراک میگذارند. من مفت،م که به آنها در انجام این کار کمک کنم.
در مناظره اخیر ریاست جمهوری، شاید باید این سوال را از نامزدهای سیاسی نیز می پرسیدند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق، در پاسخ، ممکن است دوران کوتاه خود را به ،وان یک منتقد سینما یادآوری کند و در مورد آن بحث کند شهروند کین، یک فیلم ک،یک محصول 1941، که مشاهده می کند “شاید ثروت همه چیز نیست” (زیرا پول شادی کین را نمی ،ید) و نشان می دهد که آنچه کین واقعاً به آن نیاز دارد یک زن متفاوت است. یا میتوانست به مدیر برنامه، دیوید مویر از ABC News یادآوری کند که با وینس مک ماهون، مدیرعامل وقت WWE، در «نبرد میلیاردرها» در رسلمنیا 23 در سال 2007 کشتی گرفت و به طرز چشمگیری پیروز شد.
کامالا هریس، معاون رئیسجمهور ممکن است با لینزی دیویس، یکی از مجریان این برنامه در میان گذاشته باشد که نام او در زبان سانسکریت به م،ای «گل نیلوفر آبی» است، او در تابست، که در کالج بود در مکدونالدز کار میکرد، و یک بار در آشپزخانه بازیگر میندی کالینگ، ماسالا دوساهای هندی ج،ی پخته بود. ، احتمالاً هنگام پوشیدن کفش های چاک تیلور.
در حالی که، البته، این حقایق به اندازه مسائل عمده ای که در حال حاضر در ذهن مشتریان و کشور وجود دارد، مهم نیستند، من معتقدم که این نکات بی اهمیت نیستند. همانطور که امر سیاسی شخصی است، حرفه ای نیز چنین است. چه به،وان مشتری یا مؤسسه، نگاه اجمالی به فردی که پشت این تمرین است، من را امیدوارتر میکند که – با پیشبرد ،بوکار خود و من – احتمالاً انس،ت من را در ذهن نگه دارند.
حتی اگر یک شرکت در نهایت از این اطلاعات در وب سایت خود استفاده نکند، جمع آوری آن همچنان می تواند یک تمرین ارزشمند باشد. اشتراک گذاری داخلی آن – چه در اینترانت شرکت یا از طریق سایر ارتباطات داخلی – یک راه خلاقانه برای ایجاد جامعه است (به ویژه برای همکاران جدید، اما من پیشنهاد می کنم کارکنان پشتیب، را نیز شامل شود).
و در صورتی که مشتریان من کنجکاو باشند، در حالی که شاید به اشتباه، من به دنبال Mets هستم. من پیاده روی طول، در ساحل را دوست دارم، اما رانندگی طول، در امتداد سواحل را ترجیح می دهم. همین روزها یکی را در ساحل ج،ی لانگ آیلند گرفتم – پنجرهها باز، هوای نمکی که موها را به هم میزند، یک قهوه دانکین بزرگ (خامه، بدون شکر) در جای فنجان کنسول، و آلبوم جدید و شگفتانگیز کانتری پست مالون که در حال پخش شدن بود. با صدای بلند و بدون کلید خواند.
من به طور معمول به موسیقی کانتری گوش نمی دهم، اما دیوانه کارائوکه هستم – در ماشین.
ت،ا زامورسکی بنیانگذار Zamo PR & Communications است. می توان به او رسید [email protected].
ABAJournal.com درخواستهایی را برای مقالههای اصلی، متفکرانه، غیر تبلیغاتی و نظرات مشارکتکنندگان بدون حقوق برای اجرا در بخش صدای شما میپذیرد. جزئیات و دستورالعملهای ارسال در «موارد ارسالی شما، صدای شما» پست شده است.
این ستون منع، کننده نظرات نویسنده است و نه ،وماً نظرات مجله ABA – یا انجمن وکلای آمریکا.
منبع: https://www.abajournal.com/voice/article/things-worth-knowing-about-our-lawyers-and-leaders/?utm_source=feeds&utm_medium=rss&utm_campaign=site_rss_feeds