دسته‌ها
اخبار

3 درس وکالت از تئاتر



من به ،وان یک وکیل حرفه ای و یک بازیگر سابق، اغلب این سوال را از خودم پرسیده ام که الیور وندل هولمز جونیور در سال 1886 در یک اتاق شلوغ در هاروارد از آنها پرسید: “چگونه می توان مطالعه پر زحمت یک سیستم خشک و فنی، تماشای حریصانه مشتریان را انجام داد. و تمرین هنر مغازه‌داران، درگیری‌های بی‌رویه بر سر منافع اغلب پلید، زندگی را رقم می‌زند؟»

چندین سال به طول انجامید و مدتی به‌،وان یک دادستان فدرال به‌،وان یک دوره پربار به طول انجامید تا اینکه راحت‌تر خود را به طور کامل به محل کار دعوت کنم. حرفه وکالت، به ویژه رده های بالای آن، شناخته شده نیست که اصالت را تشویق می کند – نه نوعی که با تصویر یک مرد سفیدپوست میانسال در کت و شلواری دوخته شده که روی دسته ای از کاغذهای مهم فکر می کند، مغایرت دارد.

اولین خاطره من از وکالت معتبر مربوط به اولین وکالتی است که بدون شریکی در کنارم گرفتم. رهایی از فشار برای راضی ، (این شریک خاص دوست داشت فریاد بزند و میز را بکوبد)، تصمیم گرفتم خود را نشان دهم. زود رفتم، چند جوک با خبرنگار در میان گذاشتم و با چند نفس عمیق فضا را مال خودم ساختم.

وقتی شاهد آمد، یک مربع بزرگ از شکلاتم را به او تعارف کردم. زم، که وکلای شرکت او حاضر شدند و با پوزخند به همکار جو، که در مقابل آنها قرار گرفته بود، من بیشتر از آنها درباره شاهد می دانستم.

به محض شروع رسوب، صندلی‌ام را به او نزدیک‌تر کردم و، همانطور که یکی از همتایان مورد اعتمادش انجام می‌دهد، از صبح تا غروب از او بازجویی کردم و با سهمی سخاوتمندانه از آنجا رفتم.

اما این نگاه نادر از تعلق باعث ناامیدی من شد: در سختی های روزمره کارم، در سلسله مراتب سفت و سختی که نردبان شرکت حقوقی بود، چگونه می توانستم شکاف بین شخصی را که خودم می دانستم و شخصیتی که فشار را احساس می کردم، پر کنم. برای رسیدن به موفقیت حرفه ای؟

در تئاتر به ما یاد داده می شود که هرگز از خود چند بعدی خود خجالت نکشیم، نه یکنواختی را در خود و نه مطابقت با دیگری را مجبور نکنیم. حرفه وکالت اشتراکات زیادی با تئاتر دارد: پیچیده و بی ثبات. تبعیض آمیز و عادلانه؛ حیرت انگیز و خسته کننده – همه به یکباره. هر یک از ویژگی ها، ساختاری از ذهن اجتماعی است و تنها توسط تخیل فرد محدود می شود. با این حال، ما به ،وان وکیل، اغلب تنها نسخه ای حاوی و تک بعدی از خود را به محل کار می آوریم.

استیج کرافت – چیزی که به دانشجویان حقوق می آموزم، اگرچه خودم شاگرد این رشته هستم – یکی از ابزارهای بسیاری برای پر ، شکاف بین حرفه و انسان است. این می‌تواند خوداندیشی را تشویق کند، به ایجاد آسایش در رساندن خود واقعی و کامل به آن مصب کمک کند، جایی که معیشت با شخصیت ملاقات می‌کند.

(حداقل) سه درس از تئاتر وجود دارد که وکلا، به ویژه آنهایی از ما در این محیط رقابتی، مصرف کننده و منطبق بر شرکت های کفش سفید، می توانند وام بگیرند.

1. گوش دادن فعال

من برای یک قاضی استیناف باهوش کار می کردم که در خلال بحث های شفاهی، گاهی موضع طرف را با عبارات قانع کننده تری نسبت به وکیل خود طرف بیان می کرد. ممکن است انتظار داشته باشید که وکیل خوش شانس، شانس موکلش بسیار بهبود یافته است، که به قاضی اجازه دهد صحبتش را تمام کند، م،ی کند و بگوید: «درست است، افتخار شما. و چرا موکل من باید پیروز شود.» با این حال، در تمام آن سال، وکیلی پشت سر وکیل، از جمله وکلای مشهوری که بیش از 1500 دلار در ساعت دریافت می‌کنند، دیدم که قاضی را قطع می‌کنند: «بله، اما همانطور که می‌گفتم…» و استدلال‌های قدیمی را تکرار می‌،د که نتیجه‌ای نداشت.

گوش دادن یک عمل آسیب پذیر است. این مست،م کنار گذاشتن کنترل، ارائه فضا، ش،تن مونولوگ درونی است. علت هر چه باشد – ناامنی، خودپسندی، تعصب – تجربه من این است که بسیاری از ما در قانون در گوش دادن به صحبت های دیگران مشکل داریم.

خوشبختانه، گوش دادن یک عضله با حافظه است که مانند حفظ تعادل دوچرخه یا زدن گیتار، ممکن است با نظم و انضباط صبورانه بهبود یابد، حتی کامل شود. صرف نظر از زمینه – اتاق دادگاه، اتاق هیئت مدیره یا اتاق بازی اداری – گوش دادن فعال باعث وکالت بهتر و رضایت‌بخش‌تر می‌شود.

2. من کی هستم؟

حتی قبل از اینکه وکیل شویم، انتظارات، فرصت‌ها و ش،ت‌هایی که زندگی هر انس، را شکل می‌دهند، شکل گرفته‌ایم. یک سوال اصلی که کنستانتین است،سلاوسکی، استاد تئاتر روسی که آموزه‌هایش بر «بازیگری متد» مدرن پیشی گرفته بود، از بازیگرانش می‌خواست که با توجه به شخصیت‌هایشان در نظر بگیرند: «من کیستم؟»

وقتی که در دادگاه، در هنگام ناهار با مشتری یا طوفان فکری با همکاران خود ارائه می کنید، فکر می کنید دیگران چگونه از شما برداشت می کنند؟ اگر ،ی مجبور شود یکی از صفت های زیر را به ،وان صفت غالب شما انتخاب کند، به نظر شما کدام صفت خواهد بود: قدرتمند، احساسی، کاریزماتیک، گرم یا با اعتماد به نفس؟

هر کدام از آن ها دارای قدرت منحصر به فردی هستند. هیئت منصفه قبل از اینکه به دادست، که در قدرت است، اعتماد کند. و با این حال، ،ی که واقعاً در خانه در قدرت یا احساسات او باشد، کمتر مؤثر نخواهد بود.

این سوال همچنین به ما یادآوری می‌کند که می‌تو،م در بیش از یک خود واقعی زندگی کنیم، که موقعیت‌های مختلف نسخه‌های متفاوتی از ما را می‌طلبد. هنگام تعامل با کودک قرب، که مورد تعرض قرار گرفته است، فرمانبرترین و با اعتماد به نفس ترین افراد می خواهند از خود گرم و همدل خود وام بگیرند. اما هنگامی که یک مشتری شرکتی در طول یک جلسه هیئت مدیره یک سوال رویه ای خشک می پرسد، احساساتی ترین و پرشورترین افراد می خواهند اعتماد و دانش خود را مطرح کنند.

وکیلی که در برابر یک قاضی خود مهم قدرت دارد، به موکل ضرر می رساند. انجام این کار در رابطه با یک وکیل که نمی تواند در نوع خود پاسخ دهد، به این حرفه آسیب وارد می کند.

در نهایت، این سوال که می خواهید به ،وان چه ،ی ظاهر شوید، پاسخ درست یا حتی مطلوبی ندارد. صرفاً برای پرسیدن وجود دارد. در دعوت از خودآگاهی، وکلا می توانند تطبیق پذیری را در این حرفه به ارمغان بیاورند که نه تنها حس تعلق را ایجاد می کند، بلکه منجر به وکالت موثرتر می شود.

3. قصه گویی

وکلا خوش شانس هستند زیرا بر خلاف شهرزاده از شب های ،یفقط معیشت ماست، نه زندگی ما به این مهارت بستگی دارد. اما بسیاری از ما تلاش می کنیم تا داست، را به خوبی بیان کنیم، و دانشکده های حقوق نمی توانند به دانشجویان حقوق آموزش دهند که چگونه یک داستان را به طور موثر بیان کنند.

داستان یک نقطه دارد، اغلب با آغاز، میانه و پایان. سرعت دارد. و با مخاطبان خود به ،وان یک شریک باهوش و برابر رفتار می کند. م، های عمدی – شبیه به یک ضرب در بازیگری – می تواند به یک داستان بیشتر از کلمات آن طعم بدهد. یک داستان خوب منع، کننده یک توطئه کامل بین بدن و ذهن است.

همانند گوش دادن فعال و تأمل در خود، داستان سرایی هنری است که با تمرین می توان آن را اصلاح و تیز کرد. اگر بازیگران باید تمرین کنند تا نقش‌هایشان را خوب بازی کنند، ما وکلا هم باید تمرین کنیم.

هولمز اهمیت پر، این شکاف بین فرد و حرفه را درک کرد و می‌دانست که این امر امکان‌پذیر است: «من می‌گویم – و دیگر با هیچ شکی نمی‌گویم – که یک مرد می‌تواند تا حد زیادی در قانون و همچنین در جاهای دیگر زندگی کند. که در آنجا و در جاهای دیگر اندیشه او ممکن است وحدت خود را در منظری بی نهایت بیابد. تا آنجا و جاهای دیگر جان را به جان ب،د، جام تلخ قهرم، را بنوشد، پس از دست نیافتنی ها دلش را فرسوده کند.»


Mohit Gourisaria مشاور محصول در Cash App و مدرس دانشگاه کالیفرنیا در دانشکده حقوق برکلی است. پیش از این، او یک دهه به ،وان وکیل محاکمه، از جمله به ،وان یک دادستان جنایی فدرال در سانفرانسیسکو، و منشی در دادگاه تجدید نظر ایالات متحده برای بخش دوم بود. او قبل از حضور در دانشکده حقوق در دانشگاه کلمبیا، هنرهای تئاتر را در کالج خواند و به طور حرفه ای در بوستون اجرا کرد.


ABAJournal.com درخواست‌هایی را برای مقالات اصلی، متفکرانه، غیر تبلیغاتی و نظرات مشارکت‌کنندگان بدون مزد برای اجرا در بخش صدای شما می‌پذیرد. جزئیات و دستورالعمل‌های ارسال در «موارد ارسالی شما، صدای شما» پست شده است.


این ستون منع، کننده نظرات نویسنده است و نه ،وماً نظرات مجله ABA – یا انجمن وکلای آمریکا.




منبع: https://www.abajournal.com/voice/article/3-lessons-in-lawyering-from-the-theater/?utm_source=feeds&utm_medium=rss&utm_campaign=site_rss_feeds