من کار حقوقی خود را در دفتر م،ع عمومی شهرستان اوکلاهما آغاز کردم. در طول یکی از ک، های ترم اول 1 لیتری من، م،ع عمومی شهرستان اوکلاهاما و دادستان منطقه اوکلاهما با بخش من صحبت ،د. آنها فرصت های موجود در دفاتر خود را بیان ،د و روند درخواست را توضیح دادند. من از ابتدای تحصیل در رشته حقوق می دانستم که می خواهم دفاع جنایی را انجام دهم، بنابراین روز بعد در دفتر PD حاضر شدم. هماهنگ کننده کارورز با مهرب، به من گفت صبر کنم تا حداقل امتحانات نهایی دور اولم تمام شود.
بنابراین دوشنبه بعد از اتمام کارم حاضر شدم.
من با مجوز محدود در سراسر دانشکده حقوق در آنجا تمرین کردم. من چیزهای زیادی در مورد مذاکرات و دعاوی یاد گرفتم. به هر حال، در آن زمان، اساساً به ما سند خودمان داده شد و رها شد. اما این کنسرت صرفاً از منظر تجربه عملی سودمند نبود. همچنین به من کمک کرد تا در کنار حمایت از پرخاشگری، همدلی و درک را متعادل کنم.
آیا می تو،د برای دیدن طرف آنها بجنگید؟
خوانندگان همیشگی من می دانند که من رواقی تمرین کننده و مبارزی هستم. جدای از خواندن ادبیات ک،یک، هر روز صبح با گوش دادن به چند پاد،ت با مضمون رواقی شروع می کنم. یکی از مواردی که قبلاً در مورد آن نوشته ام، رایان هالیدی است دیلی رواقی.
از آنجا که این فلسفه ای است که من از زمان تحصیل در مقطع کارشناسی در آن ریشه دوانده ام، بسیاری از چیزهایی که او باید ارائه دهد تکرار ایده ها و ،مت هایی است که قبلاً با آنها آشنا هستم. با این حال، تکرار به فکر ، کمک می کند و من از راحتی تداوم لذت می برم. با این وجود، در بسیاری از موارد، او قیاسی را ارائه میکند که به من کمک میکند این تمرین را از زاویهای متفاوت ببینم.
این اتفاق اخیراً در مورد ،مت او با ،وان «آیا می تو،د برای دیدن طرف آنها بجنگید؟”
تعطیلات با بحث در مورد اینکه چگونه سنکا آشکارا توسط دیگران ناامید شد آغاز می شود. بخشی از آن بر اساس نقش او در جامعه در آن زمان بود، اما بخش قابل توجهی نیز صرفاً به دلیل اتفاقات بیزمان و متداول زندگی در میان همنوعان بود. همانطور که او توضیح می دهد، “آنها مستعد عصب،ت ما هستند – به خصوص اگر کمترین انگیزه های خیرخواهانه را به طرف مقابل نسبت دهیم.” او سپس به فهرست ، تصاویر مشکوک و تحقیرآمیز مختلفی میپردازد که همه ما درباره افرادی که روزانه با آنها سروکار داریم داشتهایم… موضوع مش، این است که به راحتی میتوان به اعمال دیگران به،وان منشأ نه چندان مهربان نگاه کرد.
او خاطرنشان می کند که همانطور که سنکا تعلیم داده است، ما باید در برابر وسوسه این که اعمال دیگران را ناشی از منفی نگری بد،م مقاومت کنیم. او پیشنهاد میکند که در عوض در نگاه ، به انگیزههای دیگران در پرتوی که بیشترین سود را برای خیرخواهی دارد، کوشاتر باشیم. در نتیجه، هالیدی پیشنهاد میکند که اقدامات دیگران را از منظر یک وکیل عمومی در نظر بگیریم، و توجه داشته باشد که سنکا توضیح داده است که چگونه باید «در مورد متهم غایب علیرغم علاقهمندیمان، دفاع کنیم». ما باید «وقت بگذاریم و طوری رفتار کنیم که انگار میخواهیم به آنها کمک کنیم تا از مجازات قاضی و هیئت منصفه فرار کنند که بخش عاطفی و انتقامجویانه ذهن ماست».
فقط برای دیدن بدترین ها نجنگید. بجنگید تا طرف آنها را ببینید.» تنها در این صورت است که می تو،م روی چیزهایی تمرکز کنیم که واقعاً می تو،م کنترل کنیم: واکنش ها و رفتار خودمان.
کنجکاو بودن به جای مشکوک بودن
تصور میکنم ا،ر وکلای شاغل میتوانند با رفتار بدبینانهای که بسیاری از ما خودمان را در حال مبارزه روزمره میبینیم، ارتباط داشته باشند. به ما آموزش داده شده است که مشکوک باشیم و مشروط باشیم تا از در نظر گرفتن بیشتر چیزها به صورت واقعی خودداری کنیم. و در حالی که ممکن است در یک محیط کنفرانس یا دادگاه به ما کمک کند، این رویکرد کلی می تواند به پیامدهای منفی زیادی برای زندگی شخصی ما منجر شود.
اما این بخشی از مبارزه کار و زندگی است که همه ما با آن مبارزه می کنیم… درست است؟ لازم نیست که باشد.
حالا، من نمیخواهم با هیچ تصوری، مقدستر از تو باشم. من به اندازه وکیل بعدی مشکوک و بدبین هستم – اگر گاهی اوقات بیشتر نباشد – اما حداقل میدانم که مشکلات بالقوهای که میتواند ایجاد کند. در نتیجه، سعی کردهام به جای مشکوک بودن، ت، هماهنگ برای کنجکاوی انجام دهم.
این ممکن است تا حدی “هوایی” به نظر برسد، اما یک رویکرد عالی برای در زندگی حرفه ای و شخصی شما است. اگر ،ی در بزرگراه حرف شما را قطع کرد یا دمتان را بوق زد، کنجکاو باشید که چرا عجله داشتند. شاید آنها با عجله به بیمارستان می روند. اگر رقیب در دادگاه با من بد رفتار کند، سعی می کنم به دلیل اصلی آن فکر کنم. شاید آنها با فرزندشان دعوا ،د در حالی که آنها را درست قبل از کار در مدرسه رها ،د.
اتخاذ این رویکرد در لحظه چندان آسان نیست، و من به همان اندازه گناهکارم که به احساساتم اجازه میدهم بهترینها را از من بگیرند. اما متوجه میشوم که وقتی یک قدم به عقب برمیدارم و سعی میکنم خودم را جمع و جور کنم، به جای پاسخ دادن، سؤال میپرسم، گاهی میتوانم قبل از نتیجهگیری منفی با دیگران همدلی کنم.
استفاده از شفقت و همدلی برای دسترسی به آسیب پذیری
با این حال، این طرز فکر تنها نیمی از نبرد است. من در طول سالها آموختهام که از نظر تاریخی، یکی از مهمترین نقاط ضعف من ناتو، من در اجازه دادن به خود برای ضعیف بودن بوده است. این که آیا این مفهوم “ضعیف” ساختاری است که من در ذهن خودم ایجاد کرده ام یا چیزی است که می ترسم دیگران درباره من فکر کنند، هنوز متوجه نشده ام.
با این وجود، بخشی از انرژی که از دیگران دریافت میکنم (که من آن را نامطلوب تفسیر میکنم) احتمالاً به دلیل بیان بیرونی من است. نمی توانم تعداد دفعاتی را که به من گفته اند شبیه یک «قاتل»، «پیت بول» یا اصطلاح سرسخت دیگری هستم، بشمارم. ظاهراً من نوع خاصی از “صورت در حال استراحت” دارم. برخی از مشتریان من به من گفته اند که اعتماد به نفس را منتقل می کند. اگرچه این ممکن است برای دادگاه خوب باشد، اما می تواند در خارج از عرصه نیز مضر باشد.
به خودم میگفتم این شخصیت «سنگرو» احتمالاً به خاطر ابروی نئاندرتالمانند من است که تقریباً دائماً شیار شده است. به عبارت دیگر تقصیر من نبود. همانطور که شروع به توجه بیشتر کردم و واقعاً به دیگران گوش میدادم، یاد گرفتم که زیاد لبخند نمیزنم، و این رفتار خاص میتواند تا حدودی تاثیر مسطح ایجاد کند.
این احتمال وجود دارد که از بقایای میل من به ضعیف نشان ندادن ناشی شود. این روزها چندان چنین احساسی ندارم، اما میدانم که این چیزی بود که از سنین جو، نشان دادم، زیرا به احتمال زیاد موانعی برای «حفاظت» از خودم ایجاد کردم. من مطمئن هستم که برخی از این موانع در نهایت به عادت ها و تمایلات عمومی تبدیل شدند که من ناخودآگاه به تصویر کشیده بودم. با در نظر گرفتن این موضوع، و هر چقدر هم که ،انه به نظر برسد، گاهی به خودم یادآوری می کنم که لبخند بزنم.
این حرکت ساده عضلات صورت من می تواند باز بودن و آسیب پذیری را نشان دهد. این آسیبپذیری به دیگران اجازه میدهد تا به ،ه خود در دسترس بودن احساسی مشابهی را به اشتراک بگذارند. دریافتهام که وقتی دیگران احساس راحتی و آسیبپذیری میکنند، اعمال و ظاهر آنها به گونهای ظاهر میشود که من معمولاً آن را کمتر مشکوک میدانم. این به من اجازه می دهد تا از همان ابتدا برخی از سوء ظن هایم را از بین ببرم.
به هر حال، این یک پیشگویی خود تحققبخش است. اگر احساس کنیم که باید از خود در برابر منفی بافی دیگران محافظت کنیم، شخصیتی دفاعی و محافظت شده را به تصویر می کشیم. این شخصیت به راحتی می تواند باعث شود که دیگران نیز همین احساس را داشته باشند و رفتاری مشابه داشته باشند. دور و بر او می رود.
در عوض باید با این فرض شروع کنیم که به جای شک به نفع دیگران، منفعت شک را بدهیم.
بنر آدم
Adam R. Banner بنیانگذار و وکیل اصلی این است گروه حقوقی اوکلاهما، یک شرکت حقوقی دفاع جنایی در اوکلاهما سیتی. فعالیت او فقط بر دفاع جنایی ایالتی و فدرال متمرکز است. او نماینده متهم در برابر اتهامات جنایات ،، جنایات خشونت آمیز، جرایم مواد مخدر و جنایات یقه سفید است.
مطالعه قانون برای همه نیست، اما به نظر میرسد که رویه و رویه آن با سرعت فزایندهای در فرهنگ پاپ نفوذ میکند. این ستون در مورد تلاقی قانون و فرهنگ عامه در تلاش برای جداسازی واقعی از مضحک است.
این ستون منع، کننده نظرات نویسنده است و نه ،وماً نظرات مجله ABA – یا انجمن وکلای آمریکا.
منبع: https://www.abajournal.com/columns/article/the-public-defender-approach-to-personal-life/?utm_source=feeds&utm_medium=rss&utm_campaign=site_rss_feeds